آخرین شب سال
يكشنبه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۵، ۰۷:۰۲ ب.ظ
سال بعد میخام منتظر تموم شدن نباشم
این تموما میشه چه ما منتظرش باشیم چه نباشیم ...
دانشگاه تموم بشه راحت شیم
کنکور تموم بشه راحت بشیم
ماه تموم بشه پول دستمون بیاد
هفته تموم بشه برم خونه
یه روز به خودمون میایم میبینیم واقعا عمرمون تموم شد ... البته اگر فرصت کنیم به خودمون بیایم و اگر یهو تموم نشه
یادمه کوچیک که بودم هوس بزرگ شدن و پوشیدن کفشای مامانمو داشتم و کفششو میذاشتم زیر بارون تا تنگ بشه برام ...
حاضرم همه ی وسایلمو بذارم زیر بارون و چندسال برگردم عقب...
حاضرم تا میتونم زیر بارون بشینم و کوچیکتر بشم ...
اما نمیشه این جورش حتی توی قصه ها هم نیومده ...
تنها کاری که میتونم بکنم اینه که دیگه به فکر تموم شدن نباشم ...
حتی تموم شدن این کبیسه ی پرمسافر ...
۹۵/۱۲/۲۹